دانلود آهنگ خان وچه از ماسو
آهنگ مازندرانی خان وچه از ماسو | صوتی همراه متن آهنگ
Masoo – Khaane Vacheh
اثری از: ماسو
خواننده: عباس حسینی و یاسر گرجی
آهنگساز: حامد حسینی
ترانه سرا: معین برزه
تنظیم کننده: حامد حسینی و بهتاش زرین
نوازنده: امید طلایی (گیتار)
میکس و مستر: مهیار رحیمی
تهیهکننده: آرتین ولی الهی
طراح کاور: مصطفی گرمان
ناشر: آوش مدیا
متن آهنگ خان وچه از ماسو به همراه ترجمه فارسی :
نِداشتی سخته وقتی آدمی عاشق که بونه
(وقتی آدم عاشق میشود، نداری و فقر برایش سخت است)
خاطرخواهِ دلِ جا خَله چیزا یور نَشونه
(خیلی چیزها از دلِ آدم خاطرخواه بیرون نمیرود)
تِه رِه از وَچگی شِه نومزِه دیمه
(از بچگی تو را نامزد خودم میدیدم)
تِه رِه هر شو ندیبوم خو نَشیمه
(اگر تو را هر شب نمیدیدم، خوابم نمیبُرد)
رواقِ سَر خالخالبازی که کِردمی
(روی ایوان که خالهبازی میکردیم)
همهش حس کِردمه که مِن تِه شیمه
(همیشه حس میکردم که انگار شوهر تو هستم)
مِه رِه خار خار نِشایی غِصه خِردمه
(اگر خوب به من نگاه نمیکردی، غصه میخوردم)
تِه رِه زار زار اِشامه بِرمه کِردمه
(زار زار نگاهت میکردم و به گریه میافتادم)
مِه مار گِته ندارِ روز سیوئه
(مادرم میگفت کسی که چیزی ندارد، روزگارش سیاه است)
وَچه بیمه و اینا رِه دَر نَوردمه
(بچه بودم و متوجه این حرفهایش نمیشدم)
تِه خانِ وَچه بی، دِنیا تِه بیه
(تو بچهی خان بودی و دنیا برای تو بود)
تِه نازِ عالم و آدم خَریه
(عالم و آدم ناز تو را میخرید)
تِه هر عیدی نو دامن کردی اما
(هر عید تو دامن نو میپوشیدی اما)
مِه مار مِه جِمِه رِه گَتتِر خَریه
(مادرم لباسهایم را بزرگتر میخرید)
زمونه مِه دلِ وفا نکرده
(زمانه به دل من وفا نکرد)
مِه رِه دامادِ کدخدا نکرده
(من را داماد کدخدا نکرد)
ته عاروس بَیی بوردی شیِ همراه
(تو عروس شدی و همراه شوهرت رفتی)
مِه مار هنتا مِه آشِ جا نکرده
(مادرم هنوز برای من آشی نپخته)
♪♪♪
الان سی سال هسته بِرمهگَلیمه
(الان سی سال است که بغضی در گلو دارم)
تِه بوردی اَتّا روزِ خِش نَدیمه
(تو رفتی و من یک روز خوش ندیدم)
اِسا تِه مار بَیی، شِه وَچه دارنی
(حالا تو خودت مادر شدهای و بچه داری)
مِن هنتا به هوای وَچگیمه
(ولی من هنوز در حال و هوای بچگی هستم)
تِه خانِ وَچه بی، دِنیا تِه بیه
(تو بچهی خان بودی و دنیا برای تو بود)
تِه نازِ عالم و آدم خَرید
(عالم و آدم ناز تو را میخرید)
تِه هر عیدی نو دامن کردی اما
(هر عید تو دامن نو میپوشیدی اما)
مِه مار مِه جِمِه رِه گَتتِر خَریه
(مادر من برایم لباس گشاد میخرید)
نداره وِسّه عشق و عاشقی بلای جانه
(برای آدم فقیر، عشق و عاشقی بلای جان است)
اینتی بلا رِه آدم حتی دشمنسم نخوانه
(آدم این بلا را حتی برای دشمن خودش هم نمیخواهد)